در این مراسم مجید قادری، ناظر و طراح پروژههای ملی عروسک دارا و سارا، عروسک مبارک، عروسکهای بند انگشتی، عروسک عمو نوروز، بیان داشت: من در این مراسم حضور نیافتهام که از چیزی دفاع کنم، بلکه آمدهام تا مستنداتی که درباره عروسکهای «دارا و سارا» است، را بیان کنم و قضاوت به عهده کارشناسان محترم است.
* توجه دنیا به صنعت اسباببازی بسیار جدی است
وی اضافه کرد: درباره عروسکهای «دارا و سارا» و چه موضوعی پیش آمد که اساساً این موضوع مدنظر بنده قرار گرفت و بعد در کانون مطرح شد و مورد قبول آن قرار گرفت، برمی گردد به یک بازدیدی که برای اولین بار از نمایشگاه بینالمللی اسباب بازی آلمان داشتم؛ قبل از آن از نمایشگاههای متعددی در حوزههای دیگر بازدید و ارتباط داشتم اما وقتی برای اولین بار با این نمایشگاه مواجه شدم تازه فهمیدم که صنعت اسباببازی در دنیا چقدر جدی است.
قادری افزود: تا قبل از حضور در نمایشگاه آلمان درک جدی بودن صنعت اسباب بازی در دنیا، برایم درک شهودی نبود، به همین منظور این امر بنده را به تأمل وا داشت و مهمتر از همه این بود که این نمایشگاه با آن عظمتی که داشت و دارد، بیش از 50 درصد تولیدات و محصولات آن، عروسکها بودند که برای بنده بسیار جالب بود.
* روایت «مجید قادری» از شکلگیری آناتومی عروسکهای دارا و سارا
وی بیان کرد: برای من این سوال مطرح بود که چرا دنیا بر روی ساخت عروسک این همه هزینه میکند و چرا این تجارت آن قدر رونق دارد؟ نمونههای برتر دنیا را از نزدیک مشاهده و به همه غرفهها رفته و از برخی از آنها عکس گرفتم؛ بازدید از نمایشگاه آلمان سال 74 صورت گرفت.
قادری اضافه کرد: بنده در شرایطی هستم که هیچ وقت دختر نداشتم که تجربه عروسک داشته و دختربچه را به صورت عینی درک کرده باشم، در مطالعات و پژوهشها مطالبی را استنباط کردم اما بعد از این نمایشگاه و حضور در کشور، دنبال این مهم بودم که اساساً وضعیت عروسک در ایران چگونه است.
وی ادامه داد: موضوع فوق، درقالب طرح آسیبشناسی تحت عنوان «عروسکها و دختر بچهها و بازیهای رایانهای و پسر بچهها» موضوع کار بنده و مرکز سرگرمی سازنده کانون قرار گرفت و بحث بازیهای رایانهای و الکترونیکی به جایی ختم شد و بحث عروسک به جای دیگر.
قادری افزود: بنده متوجه شدم که در کشور ما از گروه عروسکهای صنعتی به هیچ وجه چه در قبل و چه در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عروسک به معنای عروسک ایرانی که طراحی و اسم ایرانی داشته باشد و در دستهبندیهایی قرار گرفته باشد، وجود نداشت و وقتی میگویم عروسک به معنای عام عروسک است یعنی عروسک با شخصیت انسانی، حیوانی، تخیلی، تحت تأثیر سینما و سریال در کشور وجود نداشت.
* نحوه ساخت عروسکهای کلاه قرمزی در دهههای گذشته
این کارشناس حوزه اسباببازی گفت: بعد از مجموعه سریال کلاه قرمزی، به صورت پراکنده و زیر پلهای آن دوره نخست پخش این سریال، عدهای عروسکهای کلاه قرمزی را درست کردند اما به عنوان موجی آمد و تمام شد.
وی اضافه کرد: پژوهشهای مختلفی را با ارتباط با این گونه از عروسکها انجام دادیم و متوجه شدیم تنها حوزهای که در ارتباط با عروسکهای صنعتی ایران تجربه کرده است، یک کارخانه ای به نام «چهره نما» در قبل از انقلاب بوده است که بعد از انقلاب یعنی از حدود سال 75 هم چند سالی راه اندازی شده بود و سپس تعطیل شد که صاحب آن هم یک فرد یهودی و صهیونیسم بود و به کشور اسرائیل فرار کرد و کارخانه آن را هم بنیاد مستضعفان مصادره کرد.
قادری ادامه داد: اصل عروسک به ویژه عروسک انسانی چون مورد احتیاط برخی از آقایان مراجع بود و در شرایط اول انقلاب این جریان فکری هم بسیار قوی بود، مسئولان تصمیم گرفتند که وارد حوزهای نشوند که مورد ظن و احتیاطهای شرعی است.
وی افزود: بیش از این ما هیچ نوع سابقهای در حوزه عروسک صنعتی نداشتیم، و آن کارخانه هم عروسکهایی را تولید میکرد که قالبهای آن از خارج از کشور وارد میشد یعنی هر آن چه که در خارج از کشور تولید میشد، در داخل کشور نیز تولید میشد و برآیند شخصیتسازی و پردازشهای فرهنگی روی آنها صورت نگرفته بود چون تازه این کارخانه کارش را شروع کرده بود، خروجی آن نیزتأثیرگذار نبود.
* ایران در حوزه ساخت عروسک صنعتی فاقد سابقه و تجربه است
به گفته قادری، نتیجه آن کارخانه اسباب بازی این شد که تعدادی از کارگران و کارشناسان غیرحرفهای در آن کارخانه چیزهایی را یاد گرفته بودند و بعد از آن خودشان شروع به ساخت دستگاه و پخت عروسک میکنند که یکی از آنها آقای زواره از شرکت اسباببازی «تاتی» است و دیگری آقای وفاکیش که تولیدکننده دستگاه میشود.
وی ادامه داد: تمام بررسیها نشان داد که ما تا همین میزان با عروسک نسبت داریم به خصوص عروسک با شخصیتهای انسانی؛ در آن دوران هیچ مادر، دختر و خواهر ایرانی نبود که سوال کرده باشیم شما در کودکی عروسک ایرانی داشتید؟ جواب مثبت داده باشد، خیلیها این سخن بنده را به عروسکهای سنتی و نمایشی نسبت داده بودند که باید تأکید کنم اگر ما سابقهای در حوزه عروسک نداشتیم، منظورم عروسک صنعتی است نه به معنای عروسک سنتی و نمایشی.
* 2 نسل از عروسکها و اسباببازیهای کودکان و نوجوانان ایرانی را قاچاقچیان تأمین کردهاند
قادری بیان کرد: در سال 74 متوجه شدم که به علت ممنوعیت واردات اسباب بازی، از بدو انقلاب، اسباببازی و عروسک قاچاق محسوب میشوند و ممنوع است و تقریباً تا آن زمان یعنی 2 نسل از عروسکها و اسباببازیهای کودکان و نوجوانان ایرانی را قاچاقچیان تأمین کردهاند که این مهم یکی ازخروجیهای آن آسیبشناسی بود.
وی افزود: با نگاه روانشناسی و جامعهشناسی و تربیتی میتوان گفت که عروسک به عنوان تأثیرگذارترین وسیلهای که در حوزه بازی روی کاربر خودش یعنی دختر و پسربچه تأثیر میگذارد، به طور قاچاق به کشور وارد میشود.
* صدور فاکتور خرید عروسکهای قاچاقی توسط برخی از فروشندگان اسباببازی بازار تهران
این کارشناس حوزه سرگرمی گفت: در آن زمان بازار عروسکها را مورد بررسی قرار دادم که پرفروشترین عروسکها چه چیزی است، وارد بازار تهران شدم، علی رغم اینکه واردات اسباببازی قاچاق بود اما به دلیل اینکه هیچ وقت در نظام فرهنگی ما اسباببازی را کالای فرهنگی تلقی نمیکردند و مهمترین مسئله و دغدغه سیستم فرهنگی ما در آن زمان بحث ویدئو و کاستها بود، به حوزه اسباببازی اهمیت داده نمیشد در نتیجه در آن زمان بسیاری از خریدهای عروسک را برای کانون از تیمچه (بازار تهران) خریداری کردم و فاکتور هم برای آن صادر میشد در صورتی که این کالاها، قاچاق محسوب میشد.
* عروسکها، فرهنگیترین کالا در صنعت اسباببازی به شمار میروند
به گفته قادری، اسباببازی یک کالای فرهنگی است و فرهنگیترین کالا در صنعت اسباببازی عروسکها هستند و معتقدیم که انقلاب کردهایم و انقلابمان نیز فرهنگی است نه سیاسی. اما دختربچههای ما اکنون با چه عروسکهایی بزرگ میشوند؟ آن زمان که به دنبال آماری از مراکز کانون در سرتاسر کشور بودم، پرفروشترین عروسک در سطح تهران و استانها عروسک باربی است.
وی ادامه داد: علت پرفروش بودن عروسک باربی را مورد بررسی قرار دادیم، برای اینکه بتوانیم عروسکهای «دارا و سارا» را در کشور تولید کنیم به عروسکساز نیازمند بودیم به همین منظور از کمکهای «فرزانه بابایی» بهرهمند شدیم، یعنی اگر این فرد نبود هیچگاه به تجربه عروسکسازی در ایران نایل نمیشدیم.
* عروسک «باربی» نماد زن و فرهنگ آمریکایی است نه غربی
قادری افزود: عروسک باربی در واقع عروسکی است که نماد زن و فرهنگ آمریکایی است نه غربی، چرا که خود غربیها و حتی انگلیسیها که جزو همپیمانان رسمی حوزه سیاست و فرهنگ با آمریکا است در مقابل عروسک «باربی»، عروسکی به نام «سندی» تولید کرد یعنی «باربی» بلوند و دارای چشم آبی و «سندی» دارای مویی مشکی و چشمی قهوهای بود، در نهایت عروسک «سندی» در رقابت با «باربی» شکست خورد و نتوانست در برابر باربی مقاومت کند به همین منظور حذف شد.
این کارشناس حوزه اسباببازی گفت: من خیلی دنبال عروسک «سندی» گشتم که یک نمونه از آن را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نگهداری کنم اما حتی یک دانه از آن نیز در کشور ما یافت نشد که این نشان از حذف این عروسک در رقابت با عروسک باربی بود، اما باید گفت که این عروسک از شکل ظاهر و آناتومی همانند عروسکهای انسانی نیمهرئالی بود که بالاتر از گروه سنی مخاطب هستند.
* عروسک «باربی» با چهرهای زیبا و جذاب اما باطنی خطرناک و وحشتناک برای کودکان ایرانی
وی اضافه کرد: ما به سراغ عروسک باربی رفتیم تا سعی کنیم با شناخت این عروسک به تولید عروسک ایرانی بپردازیم اما در آنجا متوجه شدیم که باربی چه موجود وحشتناکی است و برای همه بچهها یک موجودیت خطرناکی دارد و اسناد و شواهد آن را نیز جمعآوری کردیم تا اگر زمانی خواستیم درباره باربیشناسی نشستی داشته باشیم، حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد.
قادری بیان کرد: همان اوایلی که پژوهشهایی در خصوص عروسکهای باربی صورت گرفت به این ضرورت پی بردیم ما بایستی شخصیتهای ایرانی را بیافرینیم و به تبع آن شخصیتها، عروسکهایی را بیافرینیم یعنی میدانستیم که نمیتوانیم هر عروسکی را به عنوان عروسک دارا و سارا انتخاب کنیم و انتظار داشته باشیم که فرزندان ایرانزمین نیز علاقمند به آنها باشند.
وی افزود: طرح مسئله تولید عروسک در شورای معاونین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در آن زمان صورت گرفت یعنی ما به عنوان کانون که متولی امور فرهنگی کودکان و نوجوانان کشور هستیم میبایستی به این آسیبشناسی پاسخ داده و ایستادگی کنیم، به همین منظور اگر هم فرض بگیریم عروسک باربی هم وجود ندارد، به این نتیجه رسیدیم که فرزندان ایرانی نمیتوانند بدون عروسک بومی باشند.
* عدم داشتن عروسک در فرهنگ نوین ایران، یک غفلت فرهنگی بوده است
قادری عنوان کرد: عدم داشتن عروسک در فرهنگ نوین ایران که لااقل 100 سال اخیر را در پی میگیرد، یک غفلت فرهنگی بوده است یعنی ما از خیلی چیزها غافل شدیم به دلایل مختلف که از جمله آن میتوان به حوزه اسباببازی و عروسک اشاره کرد، اما متوجه شدیم که در کانون باید جلوی این خسارتها را گرفته و به انجام دو کار ایجابی یعنی به وجود آوردن شخصیتهای عروسکی با توجه به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و سپس به اطلاعرسانی میپرداختیم که خانوادهها در دام عروسکهایی نظیر عروسک باربی نیفتند.
وی ادامه داد: متأسفانه برخی از خبرنگاران با توجه به اینکه بنده آنها را توجیه میکردم که بحث، بحث عروسک باربی نیست چرا که این عروسک به صورت بدل با عناوین مختلف در سراسر دنیا تولید شده است حتی برخی از آنها نیز از نازلترین مواد اولیه و حتی مواد زائد درست شدهاند. درنهایت خبرنگاران از من سؤال میپرسیدند که چرا عروسک دارا و سارا گران است ولی عروسک «باربی» ارزان است؟ اما باید گفت که باربی در آن زمان نیز با بیش از 15 هزار تومان فروخته میشد در صورتی که عروسک «دارا و سارا» هر کدامشان با قیمت 12 هزار و 500 تومان فروخته میشد.
* روایت قادری از انتشار نخستین خبر تولید عروسک «دارا و سارا» در کانون پرورشی
این کارشناس حوزه بازیهای رایانهای گفت: در آن دوران، مدیرعامل و شورای معاونین کانون موافقت کردند که در سال 75 نشست خبری تولید عروسکهای ملی توسط آقای چینیفروشان اعلام شد و بنده هم در آن نشست حضور نداشتم اما به خوبی میدانستم که برای تولید این عروسکها باید مقدماتی را فراهم کنیم. همان زمان، توجیهی که بنده به عنوان مسئول و کارشناس بیان میکردم این بود که عروسکهای کانون باید از دل ادبیات بیرون آید یعنی این ادبیات و شعر و قصه است که به شخصیتآفرینی میپردازد و درنهایت تصویرسازی و به ارتباط با مخاطب کودک و نوجوان میپردازد و ما درنهایت آنها را به صورت عروسکی ساخته و نمایشهای عروسکی برای آنها برپا میکنیم.
وی اضافه کرد: اسناد و مستنداتی که بنده با این موضوع در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام دادهام اکنون در محل کانون موجود است و میتوان به آن رجوع کرد اما متأسفانه در خود کانون به عنوان یک جریان سازمانی پذیرفته نشد، دلیل آن را نیز از بنده نپرسید چرا که آنقدر دلیلها غیرمنطقی است که در نشست کارشناسی نمیتوان آنها را بیان کرد.
* چادر عروسک «سارا» باعث ایجاد هیجان و بازتاب خبری در دنیا شد
قادری ادامه داد: اعمال برخوردهای سلیقهای و عدم علائق شخصی به بنده و حسادتها باعث عدم جریان سازمانی شدن این موضوع شد که بنده نمیخواهم بیشتر از این درباره آن توضیح دهم، درنهایت این کار انجام نشد و از طرفی اولین خبرگزاری که بعد از آن نشست خبری از مدیرعامل پیگیر مسئله تولید عروسکهای دارا و سارا شد خبرگزاری فرانسه بود.
وی افزود: نمونههایی که خانم بابایی برای تولید عروسکهای «دارا و سارا» انجام داده بودند هیچ تشابهی به عروسکی که اکنون تولید شده است، ندارد. خبرنگار خبرگزاری فرانسه نزد بنده آمد و اصرار داشت که عروسک «دارا و سارا» را در مقابل عروسک «باربی» قرار دهند و چون میدانستند شرکت «باربی و متل» یک شرکت قدر است، به همین منظور تولیدات عروسک «دارا و سارا» را قابل رقابت با این شرکتها نمیدانستند؛ یعنی آنقدر ساده نبودند که بگویند که با «دارا و سارا» و عروسکهای «باربی» رقابت کنیم، بلکه به دنبال آن بودند که نیاز بدیهی دختربچهها را با وجود و یا عدم وجود باربی برطرف کنیم.
این کارشناس اسباببازی گفت: علیرغم اینکه بنده این مطالب را بیان کردم، اما خبرگزاری فرانسه مقابله عروسکهای «دارا و سارا» با «باربی» را برجسته کردند و مسائل ژورنالیستی برای آنها هیجانات زیادی داشت. در آن زمان عروسک سارا دارای یک چادر نماز 20 سانتی بود که درنهایت در بگومگوهای رسانهای که اگر بخواهم حجم مکتوب آنها را بگویم یک متر و نیم سند است؛ 90 درصد اخبار معطوف به عروسک سارا به دلیل حجابش بود یعنی بنده یقین دارم که اگر آن 20 سانت چادر نماز بر سر این عروسک نبود شاید این همه در دنیا هیجان ایجاد نمیکرد.
* صنعت اسباببازی در کشور بسیار کمتجربه و کمسواد است
وی اضافه کرد: در این میان حدود سه سال تلاش کردهام که عروسک «دارا و سارا» را در کشور تولید کنیم، به همین منظور همه مراکز و کارگاههای عروسکسازی را سر زده، اما درنهایت متوجه شدیم که سطح کیفی تولید آنها بسیار پایین است و نمیتوانیم حدنصابی از عروسکهای دارا و سارا را سفارش دهیم. در این راستا به شرکت «تاتی» مراجعه کرده و آنها نیز قالبهای استوک خارجی را گرفته و تنها به پخت عروسک میپرداختند و عروسکها را نیز در سطح استان توزیع نمیکردند بلکه بیشتر در شهرستانها پخش میشد، چرا که عروسکها ارزانقیمت و با کیفیت بسیار ضعیف بود.
قادری ادامه داد: وقتی به این شرکت مراجعه کردیم آنها نیز گفتند ما به دنبال این موضوع بودیم که عروسکهای دارا و سارا را درنهایت چه کسی تولید خواهد کرد؟ همچنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک شرکت دولتی است و در عقد قراردادها ضوابطی را رعایت کرده و محدودیتهایی برای آن تعریف شده است، اما علیرغم آن، مدیر وقت یعنی آقای چینیفروشان این اجازه را دادند که هر طور مسئول شرکت تاتی میخواهد قرارداد ببندیم تا عروسک دارا و سارا به انجام برسد به همین منظور همه شرط و شروطهای مدیرعامل این شرکت را پذیرفتیم و هیچگاه تصور نمیکردیم این پروژه به خارج از کشور ورود یابد حتی پسزمینه فکرمان هم به آن سو نبود.
این کارشناس گروه سنی کودک و نوجوان گفت: واقعیت فراتر از تصور ساده من بود، چرا که متوجه شدم صنعت اسباببازی در کشور بسیار کمتجربه و کمسواد است؛ یعنی در حوزه اسباببازی بسیار بیاطلاع هستیم و میتوانیم تنها در حد کپی ناقص و ضعیفی از نمونههای خارجی داشته باشیم و آن هم کیفیتی نبود که ما بخواهیم از آنها دفاع کنیم.
وی اضافه کرد: سال اول از امضای قرارداد به اتمام رسید اما نتوانستیم با آن شخص به نتیجه برسیم؛ یعنی یک سال بعد از امضای قرارداد، مدیرعامل شرکت تاتی قرارداد مربوطه را فسخ کرد و گفت تولید عروسکهای دارا و سارا کار بنده نیست، اما باز ناامید نشده و به سراغ دومین تولیدکننده عروسک ایرانی یعنی آقای وفاکیش رفتیم، اما درنهایت متوجه شدیم این فرد میخواهد از صفر شروع کند.
قادری ادامه داد: کار به جایی رسید که برای تولید عروسکهای «دارا و سارا» خودمان به تولیدکنندگان پیشنهاد استفاده از مواد اولیه مختلف را میدادیم چرا که اکثر آنها دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم بوده و تنها به صورت تجربی به این کار پرداخته بودند نه به صورت علمی، همچنین حدود دو سال منتظر این تولیدکننده ایرانی ماندیم و درنهایت کارمان به دادگاه رسید و کارمان حقوقی شد. در مراسم دادگاهی این تولیدکننده به او گفتم ما اصلاً نمیخواهیم شما 10 هزار عدد عروسک دارا و سارا برای ما تولید کنید بلکه تنها 2 نمونه از آنها تولید کنید آن هم دو عروسک شبیه هم تا ما نیز شکایت خود را از او پس بگیریم، اما باز هم نتوانست آن کار را انجام دهد.
* روایت «مجید قادری» از بنبست اجرایی تولید عروسکهای ایرانی در کشور
وی افزود: تولید عروسکهای دارا و سارا به بنبست اجرایی رسید آن هم در شرایطی که دربان کانون از بنده سؤال میکرد عروسک دارا و سارا چی شد؟ تا دفتر مقام معظم رهبری که از مدیرعامل کانون درباره تولید این عروسک سؤالهایی میپرسیدند. ما به لحاظ فنی و اجرایی به بنبست رسیدهایم، این در حالی بود که تمام دنیا داشتند اخبار دارا و سارا را دست به دست میچرخاندند.
قادری بیان کرد: در آن سالها تازه اینترنت داشت راه میافتاد و به نوعی یک فرهنگ جاری میشد که ما در کانون نسبت به مراکز دیگر زودتر به این تکنولوژی دست یافتیم، به همین منظور، پیامها و ایمیلهای متعددی به ما میرسید که برخی از آنها ایرانی و مسلمانان خارج از کشور بودند که تقاضای عروسکهای دارا و سارا داشتند و برای ما نیز بسیار عجیب بود، به گونهای که اکثر ایرانیان خارج از کشور عروسکهای دارا و سارا را میشناختند، در حالی که در کشور کسی عروسک دارا و سارا را به این شکل نمیشناخت؛ یعنی اولین خبر این عروسکها به صورت مستقیم از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران انتشار یافت که اسباب شرمندگی رسانهای آن زمان بود.
* تفکر تولید عروسک «دارا و سارا» در چین چه زمانی شکل گرفت؟
وی اضافه کرد: از صفر تا صد به دنبال تولید عروسکهای دارا و سارا بودم، اما این عروسک به بنبست رسیده بود یعنی نمیتوانستیم این عروسکها را به طور ناخواسته که در مقابل باربی قرار گرفته، از حدنصابی کیفی در ایران تولید کنیم. درنهایت کار به جایی رسید که آقای چینیفروشان بنده را در دفترشان دعوت کردند و گفتند طی آسیبشناسی و طرح مسئله احساس میکردیم که میتوانیم به تولید عروسک دارا و سارا بپردازیم اما اکنون نمیتوانیم آن را تولید کنیم، به همین منظور در یک نشست رسانهای خیلی صادقانه به اهالی رسانه خواهیم گفت که در تولید این عروسکها در کشور ناتوان هستیم اما بنده خواهش کردم که مصاحبه را من انجام دهم، اما آقای چینیفروشان قبول نکرد.
قادری بیان کرد: در همان دیدار به آقای چینیفروشان گفتم آیا میخواهید به این موضوع فکر کنید که عروسکهای دارا و سارا در خارج از کشور تولید شود؟ یعنی طرح مسئله تولید عروسک در خارج از کشور بعد از یک بنبست سه ساله بود. این را به کسانی میگویم که در رسانههای مختلف بیان میکنند که عروسکهای «دارا و سارا» را که یک تولید ملی بوده را در خارج از ایران یعنی چین تولید کردهاند.
* آیا طرح ساخت عروسکهای «دارا و سارا» از حوزه هنری به کانون انتقال یافته است؟
وی افزود: در این راستا، صحبتهای کج و کوله و پرایراد حجتالاسلام زم بود که در آن زمان میخواستم از این فرد یک شکایت حقوقی بکنم، چرا که قبلاً بنده در حوزه هنری مشغول به کار بودم و آقای زم هم مدعی شده بود که آقای قادری این طرح را از حوزه هنری به کانون برده است، در صورتی که آن زمانی که بنده در حوزه هنری بودم عقلم به این چیزها نمیرسید که بخواهم ایدهای را به کانون ببرم، یعنی نه عقل بنده به این موضوع میرسید و نه عقل آقای زم، چون بنده این فرد را به خوبی میشناسم.
قادری ادامه داد: درنهایت آقایان در کانون گفتند که ما اصلاً نمیخواهیم این سخنان در کشور مطبوعاتی شود و اجازه انتشار خبر فوق را ندادند.
وی افزود: سال 76 تقویمی را از برند «دارا و سارا» در کانون تولید کردیم که تصاویر آن با لباسهای محلی و تقویمی با تصاویر این عروسکها با لباس مشاغل در سال 77 بود؛ یعنی درنظر داشتیم با توجه به اینکه سبک زندگی در آن زمان رایج نبود به این مقوله نیز توجه کنیم.
* شکست عروسکهای «دارا و سارا» به خاطر سوء مدیریت بود نه عدم پیوست فرهنگی
این کارشناس حوزه اسباببازی گفت: مقام معظم رهبری فرمودهاند که علت شکست عروسکهای «دارا و سارا» به دلیل نبود پیوست فرهنگی بوده است، اما بنده باید بگویم در آن زمان اینگونه نبود، یعنی زمانی که بنده با مقام معظم رهبری یک جلسه خصوصی داشتم گفتم که عروسک «دارا و سارا» به دلیل عدم پیوست فرهنگی شکست نخورد، بلکه این عروسک به دلیل سوءمدیریت شکست خورد، چرا که ما در همان دوران که حدود 10، 15 سال پیش است، پیوست فرهنگی آن را نوشته بودیم و 12 جلد از کتاب آن را منتشر کردیم و حتی شبکه دوم نیز سریال آن را ساخت و لوازمالتحریر آن نیز تولید شد، اما به دلیل اینکه سوءمدیریت در پروژه «دارا و سارا» انجام شد، در این پروژه شکست خوردیم.